نسیم انتظار
نسیم انتظار هر برگ، بر شانة درخت پیر نشست
نشاط، شتاب گرفت شوق نزول برگهای جوان
نسیم انتظار، صورت تار هر برگ را میکند پاک
بالای درخت، آن درخت پیر،
میوزد نسیم انتظار هنوز
صبر، قصهها ساز کند در گوش نسیم نهان
درخت، پروندة سنگین انتظار است در دل خاک
از روی آن درخت،
پرنده اوج گرفت آسمان آبی را
چهرة منتظر زمینِ خشک،
زیر بال هایش نمایان بود
طفلی سر بر آسمان فریاد زد،
هجوم برگ های خشک و تشنه را چه باک
هجوم برگ های آویزانِ درخت پیر در فصل انتظار
عروج درخت را تا باغ سبز انتظار بالا می برد
برگ ها بر نردبان زمین آواز می خواندند،
"صبور دل اندر فراق تو حاشاک"....